باردیگر در کوچه پس کوچه های یادت کارو
تمام خستگی ام را
فریاد می زنم
همه نبودن هایت را
با خودم تکرار کنان
زمزمه می کنم
و شکوه صمیمی لبخندت را
بر آستان دلتنگی هایم
می آویزم
هرروز
بارها و بارها
بی آنکه خواب نازک پلکهایت را پریشان کنم
با ساده ترین واژه عاشقانه
تورا به نام می خوانم
وتو
تمام حسرت نگاه صادقم را
به غربت واژه ها
پیوند می زنی
و مرا در اندوه رخوتناک لحظه های نداشتنت
جا می گذاری.....
نوشته شده در یکشنبه 89/5/10ساعت
12:51 عصر توسط الماس نظرات ( ) |
Design By : Pichak |